عوامل توسعهٔ اختلاف میان مسلمانان و نصرانیان بسیار و بزرگ هستند. اختلاف عقیدتی میان ما و آنان اجازهٔ تقریب میان ما و آنان را نمیدهد، مگر آنکه از کفر و گمراهیشان دست بردارند و به کاروان موحدان که تنها یک پروردگار و یک معبود دارند بپیوندند و به پیامبری محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ گواهی دهند و معتقد شوند که عیسی علیه السلام انسان است.
این بارزترین انحرافات آنان در دینشان است که اختلاف میان ما مسلمانان و آنان را بیشتر میکند.
۱- اعتقاد نصرانیان به اینکه مسیح فرزند خداوند است.
۲- اعتقاد نصرانیان به اینکه مسیح علیه السلام همراه با خداوند، خدایی دیگر است و بلکه اقنوم دوم از ثالوث مقدس آنان است.
۳- اعتقاد به اینکه لاهوت در ناسوت حلول یافت است.
۴- اعتقاد به اینکه خداوند از سه اقنوم تشکیل شده و این همان عقیدهٔ «تثلیث» یا سهگانه باوری است.
۵- اعتقاد نصرانیان به این که یهودیان به دستور پونتیوس پیلاطس، مسیح علیه السلام را به صلیب کشیدند و مسیح بر روی صلیب جان داد.
۶- اعتقاد نصرانیان به اینکه مسیح در راه بشریت به صلیب کشته شد و این کفارهٔ گناهٔ نخستین بود که آدمیان از پدر خود به ارث بردهاند.
۷- موضع نصرانیان از یهودیان که عیسی ـ علیه السلام ـ را دروغگو میانگارند و مدعیاند مسیح را به صلیب کشیده و کشتهاند و مادر ایشان - مریم - را به زنا متهم میکنند حال آنکه مریم از این تهمت مبراست ولی با این حال موضع کنونی نصرانیان در برابر یهودیان، موضع یاری و دوستی است و از سوی دیگر علیه مسلمانان که عیسی ـ علیه السلام ـ و مادرشان را گرامی میدارند، دشمنی میورزند.
۸- تحریف انجیل، کتاب خدا توسط آنان که این تحریف یا با تحریف لفظ با تغییر یا اضافه کردن الفاظ بود یا با تحریف معنا، که این شامل نسبت بدی و شر به خداوند متعال و دین اوست.
۹- عقیدهٔ آنان مبنی بر «رستگاری» یا «به صلیب کشیدن و فدا»؛ بر اساس باور آنان، خداوند تنها فرزند خود را فرستاد تا مردم را از گناهی که پدر انسانها یعنی آدم مرتکب شده رهایی بخشد. از نگاه آنان خداوند از بخشش مردم ناتوان بوده در نتیجه تنها فرزندش را که گناهی نکرده فرستاده تا خودش را برای زوال گناه نخستین فدا کند.
۱۰- کفر آنان به پیامبری محمد ـ صلی الله علیه وسلم ـ با آنکه پیامبری ایشان در عهد قدیم (تورات) و عهد جدید (انجیل) ذکر شده است.
۱۱- ایمان آنان به درستی تورات تحریف شدهای که اکنون در اختیار دارند، حال آنکه این تورات تحریف شده شامل دشنام به خداوند و توصیف او با صفات نقص و بدگویی پیامبران است که حتی ذکر آن دشوار است، اما برای بیان زشتی کفری که بر آن هستند، بیانش خواهیم کرد.
بنابر توصیف آنان از خداوند، او برای طوفانی که قوم نوح را غرق کرد چنان گریست که چشمانش نابینا شد و ملائکه به عیادت او رفتند. خداوند متعال از توصیف آنان بسیار برتر است.
آنان دربارهٔ لوط علیه السلام چنین میگویند که او با دو دخترش زنا کرد و دربارهٔ نوح میگویند که بر اثر افراط در نوشیدن خمر مست شد و عورتش آشکار گردید و زشتیهای آنان بسیار است.
برای اطلاع بیشتر، کتابهای «هدایة الحیاری في أجوبة الیهود والنصاری» اثر ابن قیم و «نقض النصرانية» اثر دکتر محمد بن عبدالله السحیم را ببینید.
والله اعلم.